مدیریت نشست و بستن قرارداد

یادم میاد زمانی برای اینکه به خونه برسم باید 10 کیلومتر راه رو پیاده میرفتم⚠

چون پول کافی نداشتم حتی برای کرایه راهم،حالا کرایه خونه که بماند که عقب افتاده بود

و زمانی هم که میرسدم خونه باید شیرخشک یا پوشک میگرفتم و اینجوری میشد که از شدت خشم خیلی شب ها

سرمو به بالشتم فشار میدادم وگریه میکردم وهمون جاها به خودم قول میدادم

که این مصیبت رو یاد تموم میکنی یا بمیری بهتره…

حالا دلیل این بی پولی و این شرایط فقط بخاطر 6 ماه قرارداد نداشتن من بود⚠

قرارداد هایی که تا نشست میرسیدو جمع نمیشد و یا هزاران اتفاق میفتد که تمام تلاش های من دود میشد میرفت رو هوا

یک روز جمعه که زمستونم بود که ملت به تفریح بودن و من درحال تلاش برای جمع کردن قراردادی بودم که جبران این پولی ها بود

اما این بار هم جمع نشد که نشد و اینقدر وجودم از خشم پر شده بود که تو سرمای زمستون من خیس عرق ریختن بودم

و بعد دیگه به خودم یک تایم دادم گفتم تو این ماه اگر قرار داد زدی که هیچی اگر نه که باد این کارو ببوسی بزاری کنار

و بعد نشستم به فکر کردن یک روز کامل داشتم بهش فکر میکردم

و از اونجایی که تو این 6ماه هم کلی تجربه تو تک تک این نشست دستم امده بود

که چرا جمع نمیشند؛ رسیدم به مهارتها و قوانینی که من یا بلد نبودم یا بدرستی اجراشون نمیکردم⚠

چون من داشتم با تمام توان حرکت میکردم اما در مسیر مخالف هدفم؛

مثل خیلیا که تو این کار هستن و دارند تلاش میکنند ، اما رو تردمیل هستن

بگذریم که حالا دیگه من جدا از این که فهمیده بودم داشتم اشتباه تلاش میکردم

به خودم هم گفته بودم این بار آخرین باره و اینکه حالا من تجاربی

از نشست داشتم که بابابتش میلیاردها قراردادو رو از دست داده بودم ✋و یک اشکال بزرگی که میدیم 

نحوه مدیریت من و ارتباط برقرار کردن و هیجانی شدن من

و همینطور از این شاخه به اون شاخه کار کردن بود؛بنابراین شروع کردم به تحقیق و مطاله 

و شنیدن تجارب مدیران قرارداد یعنی اینطور بود که من حتی ده شب

میرسیدم خونه نیم ساعت شام رو میخوردم و تا ساعت یک شب داشتم مطالعه و تحقیق میکردم و کلی سوال میپرسیدم که

خوب اشکال من تو اون نشست چی بود؟ و اگه چی کار میکردم اون نشست جمع میشد؟

و اینو همین طور ادادمه میدادم👍

و خودمو متعهد کرده بودم که طبق قولم این مصیبت رو باید تموم کنم

که ده کیلومترو پیاده نخوام تا خونه برم بخاطر نداشتن کمترین پولی که باید میداشتم و اونم کرایه راهم بود!

برای همین اینقدر جدیت داشتم که حتی در زمان تایم آزادم

تو دفتر هنزفری میزاشتم تو گوشم و فایل های آموزشی ارتباط سازی و مذاکره و..

خیلی موارد دیگه رو گوش میکردم و یاد میگرفتم و یاد میگرفتم

تا از آخر رسید روزی که خودم ساختم روزی که قرارداد پشت قرارداد جمع میشد؛

قبلن شاید یکی از نه تا قرارداد جمع میشد اما الان قضیه برعکس بود

 و نتیجه تلاش هامو جایی دیدم که؛ بقیه همکارام حالا میگفتن تو بیا فقط تونشست بشین

چون بلدی با متعاملین ارتباط بسازی و نشست رو جمع کنی

و جلوتر که میرفت خود مدیر قراردادها هم از من میخواستن که تو نشست هاشون باشم

(که تو دوره به شما هم راهشو یاد میدم)

این مسیری بود که من از بی نهایت بی قراردادی رسیدم به چرخه ای که مدام در حال بستن قرارداد بودم خداروشکر👌

و حال میخوام این مسیرو هم به شما نشون بدم که مثل من 6 ماه الکی میلیاردها تومن رو از دست ندی

بلکه بدستشون بیاری حالا میلیاردم نبود

مهم بستن قرارداده اینو گفتم که بگم؛ من اهل رویا فروشی نیستم من تا الان

هر آموزش در قالب دوره یا آموزش هدیه تولید کردم 

تمامش انتقال تجربه من بوده که از صداقت کلام من بوده

و دلیل نتایج دانشجوهام تو تمام دوره هام به همین دلیل بوده که

مطالبی رو یادگرفتن و یاد میگیرید که نتیجه میده

یعنی تجربس یعنی نیاز به آزمون و خطا نداره و دوباره میگم صد در صد نتیجه میدن

و این آموزشم همین طوره⚡

برای همین اولین قسمت این دوره رو  هدیه گذاشتم که با سبک آموزشم بیشتر آشنا شی

و اینم قول  من به شماست✋

که اگر طبق مطالب این دوره پیش بری در کمترین حالت

50برابر مبلغ این دوره رو در45 روز آینده پول میسازی🚀